الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال یکی از مهمترین ابزارها برای تحلیل گران تکنیکال است که به کارگیری آنها برای موفقیت در بازار بورس و یا دیگر بازارهای مالی از این ابزار بهره می برند.
در تحلیل تکنیکال الگوها و نمودارهای فراوانی وجود دارند که میتوانید از آنها برای تحلیل رفتار بازار بورس استفاده کنید. همه خوب میدانیم که که استفاده از تنها یک نوع نمودار برای موفقیت در بورس کافی نیست و باید به صورت ترکیبی از همه ابزار در دسترس بهره ببریم. یکی از این ابزار الگوهای هارمونیک نام دارد.
تشخیص الگوهای درون یک نمودار یکی از اصلیترین تواناییها و دانشهایی است که یک فعال بورس باید در بحث تحلیل تکنیکال بیاموزد. هرچند که این یک قابلیت اولیه و پایه برای ورود به دنیای بازار بورس و یا دیگر بازارهای مالی است؛ اما حرفهای شدن در آن نیازمند تجربه و تمرین بسیار زیادی است.
اینکه یک نفر بتواند الگوهای درون یک نمودار را تشخیص دهد، این قابلیت را دارد که در مقابل تغییرات بازار واکنشهای مناسب از خود نشان داده و تصمیمات درستتری بگیرد.
در این متن میخواهیم در مورد یک سری از این الگوها که الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال نام دارند صحبت کنیم، انواع آن را مورد بررسی قرار داده و به نوعی کاری کنیم که در تشخیص این الگوها مشکلی نداشته باشیم. در ادامه خواهید فهمید که الگوهای درون نمودار به دو بخش “ادامهدار” و “بازگشتی” تقسیم شده و بعدا نیز به دو دسته ساده و پیچیده دستهبندی میشوند. با ما در ادامه مقاله الگوهای هارمونیک همراه باشید تا یکی از مهمترین ابزارهای موجود در تحلیل تکنیکال را بشناسید.
شکلگیری الگوها در نمودارهای بازار بورس
قیمتها در بورس همیشه یک روند را طی کرده و بعد از یک دوره ثبیت یک روند دیگر را در پیش میگیرند. این قیمتها به ندرت و گاهی اوقات به طور کلی روند خود را برعکس میکنند و در طول این انتقال یکسری محدوده معاملات و نوسانات قیمتی را تجربه میکنند. این رفتارهای قیمت یک دارایی الگوهای قابل تشخیصی را تشکیل میدهند.
در برخی از این الگوها و در مرحله ادغام و تثبیت، قیمت دوباره به روند قبلی خودش بازگشته و همان روند صعودی یا نزولی قبلی را ادامه میدهد، این الگوها اصطلاحا الگوهای ادامهدار نام دارند.
برخی دیگر از این الگوها اینگونه است که قیمت بعد از یک تغییر جهت به روند قبلی خود بازنگشته و برعکس آن پیش میرود. برای مثال اگر قیمت صعودی بود، بعد از مرحله تثبیت، نزولی و اگر نزولی بود بعد از مرحله تثبیت، صعودی میشود.
الگوی هارمونیک در تحلیل تکنیکال
الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال توسط آقای گارتلی در سال 1932 ایجاد شد. گارتلی در کتاب خود با نام سود در بازار سهام (بورس) در مورد الگوی 5 نقطهای صحبت کرد و آن را الگوی گارتلی نامید. بعدا فردی به اسم لری پساونتو این الگو را با دنباله اعداد فیبوناچی بهبود بخشید و قوانینی را در مورد استفاده از دنباله اعداد فیبوناچی در الگوهای گارتلی به وجود آورد.
چندین نویسنده دیگر نیز وجود دارند که بر روی الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال کار کردهاند؛ اما به نظر من (و اکثر فعالان بازار سرمایه) بهترین آنها اسکات کارنی با کتاب “معامله هارمونیک” است. کارنی الگوهای دیگری همچون الگوی “خرچنگ” “کوسه”، “خفاش” و “5-o” را نیز اختراع کرد و همچنین عمق زیادی در فهم و دانش این الگوها ایجاد کرد.
اصلیترین نظریه مربوط به الگوهای هارمونیک مربوط به حرکات زمان/قیمتی است که به دنباله فیبوناچی و تقارن آنها در بازارها مربوط است.
آنالیز دنباله اعدا فیبوناچی در تمام بازارها و در هر بازه زمانیای قابل انجام است. ایده اولیه در استفاده از این دنبالهها این است که نقاط بازگشتی کلیدی، عقبنشینیها، اوجگرفتنها و نوسانات رو به بالا و پایین را تشخیص دهیم.
در الگوهای هارمونیک با یک سری ساختار هندسی سر و کار داریم که از دنباله فیبوناچی استفاده میکنند. فهم این الگوها یک فرصتهای خاص و فوقالعادهای را در اختیاران فعالان بازار بورس قرار میدهد؛ زیرا با استفاده از آنها میشود روندهای قیمتی را پیشبینی کرده و و نقاط بازگشتی را مشخص کرد. معاملهگران بورس با استفاده از این الگوها میتوانند نقاط ورود، توقف و اهداف قیمتی خود را تعیین کنند.
خوب اکنون که یک تاریخچه بسیار کوچک از الگوهای هارمونیک خواندید و به طور کلی متوجه کاربرد آن در تحلیل تکنیکال بورس شدید، بهتر است که به طور جدی وارد بحث الگوهای هارمونیک شده و انواع آن را بررسی کنیم.
نمونههایی از الگوهای هارمونیک
در عکس زیر الگوی هارمونیگ گارتلی نشان داده است که یک الگوی 5 نقطهای صعودی است. این الگوها به شکل کلمه M و یا W در میآیند و 5 نقطه کلیدی دارند. الگوی گارتلی از دو بخش عقبنشینی و دو بخش افزایشی تشکیل شده است. تمام این نوسانات با دنباله اعداد فیبوناچی در ارتباط است.
در عکس مشاهده میکنید که مرکز این الگو با حرف B نمایش داده شده است که با استفاده از آن میتوانید در نمودار الگو را تعریف کنید. نقطه D جایی است که فعالیتها آغاز میشود و به نوعی نقطه ورود است. نقاط مربوط به توقف، اهداف و زمان ورود به سهم از نقطه D تعیین میشود.
تصویر بعدی یک الگوی 5 نقطهای دیگر با نام الگوی پروانهای را نشان میدهد که که برعکس الگوی گارتلی است و به شکل W است. مرکز الگو نقطه B است و از نقطه D با استفاده از ضلع XA نقاط ورود، توقف و اهداف قیمتی تعیین میگردد.
این دو نمونه از انواع مختلف الگوهای هارمونیک بود که فقط برای آشنایی اندک شما به آنها اشاره کردیم و در ادامه به صورت تخصصی نحوه تحلیل این الگوها را به شما آموزش خواهیم داد.
لیست الگوهای هارمونیک
1- AB=CD صعودی و نزولی
2- ABC صعودی و نزولی
3- الگوی 3-Drives صعودی و نزولی
4- الگوی گارتلی صعودی و نزولی
5- الگوی پروانه صعودی و نزولی
6- الگوی خفاش صعودی و نزولی
7- الگوی کوسه صعودی و نزولی
8- الگوی خرچنگ صعود و نزولی
9- الگوی سایفر صعودی و نزولی
یک توضیح مختصر در مورد فیبوناچی
اکثر ما در دوره دبیرستان با دنباله اعداد فیبوناچی آشنا شدهایم؛ اما در این مقاله بارها به این دنباله و اهمیت آن اشاره کردیم و بهتر است که کمی بیشتر در مورد آن بدانیم؛ پس در این بین یک گریزی به ریاضی زده و در مورد این دنباله صحبت خواهیم کرد.
دنباله فیبوناچی اولین بار توسط لئوناردو فیبوناچی به وجود آمد و استفاده از آن بسیار فراگیر شد. اعداد فیبوناچی یک سری از اعداد هستند که الگوی آنها به این صورت است که هر عدد جمع دو عدد قبلی خودش است. در خط بعد این دنباله را مشاهده میکنید:
1-1-2-3-5-8-13-21-34-55-89-144-233-317-610-…
کتابهای فراوانی در مورد وجود این دنباله در اتفاقات طبیعت و بحثهای اقتصادی نوشته شده است. دو سری اعداد با نسبت فیبوناچی وجود دارند که در بحث معامله و خرید و فروش در بازارهای مالی بسیار کاربردی هستند.
- 382, 0.618, 0.786, 1.0, 1, 1, 2.0, 2.62, 3.62, 4.62
- 236, 0.886, 1.13, 2.236, 3.14, 4.236
اعداد فیبوناچی کاربرد بسیار زیادی در تحلیل تکنیکال دارند و بسیاری از نرمافزارهای اقتصادی نیز میتوانند طرحهای فیبوناچی را برای شما رسم کنند. نسبتهای فیبوناچی میتوانند به طور اختصاصی برای زمان و یا قیمت هم به کار گرفته شود.
نقاط ضعف و قوت الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال
در زیر مزایا و معایب الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال توضیح داده شده است:
1- مزایای الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال
- طرحهای آینده و نقاط توقف را به صورت حرفهای مشخص میکند که در این زمینه یکی از بهترین ابزارهاست.
- تکرارشونده، ادامهدار و قابل اعتماد است و پیشبینیهایش اغلب درست از آب در میآید.
- قوانین معامله با نسبتهای فیبوناچی استاندارد شدهاند.
- با حرکات سنگین بازار بورس کار کرده و در مقیاس بزرگ قابل استفاده است.
- با تمام بازههای زمانی و بازارهای مالی از جمله بورس کار میکند.
- دیگر ابزارها در کنار الگوهای هارمونیک قابل استفاده است.
2- معایب الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال
- پیچیده و شدیدا فنی است که فهم آن را سخت میکند.
- فهم درست و تشخیص دقیق الگوهای هارمونیک سخت است.
- با استفاده از فیبوناچی تشخیص طرحها و عقبنشینیها مشکل است.
- پیچیدگی آن با وجود برخی نوسانات در دیگر بازههای زمانی و همزمان شدن آنها با هم بیشتر میشود.
- احتمال تعیین دقیق ریسک و سود در الگوهای غیر متقارن بسیار پایین است.
نحوه استفاده از الگوهای هارمونیک
تشخیص الگوهای هارمونیک با چشم غیر مسلح سخت است؛ اما در صورتی که تمرین زیاد داشته باشید با استفاده از ابزارهای فیبوناچی این کار امکانپذیر بوده و به راحتی انجام میشود. الگوهای اولیه همان الگوهای 5 نقطهای( گارتلی، پروانه، خرچنگ، کوسه و سایفر) هستند. این الگوها در برخی طرحهای 3 نقطهای ( ABC) و 4 نقطهای (ABCD) به کار میروند. تمام نوسانات قیمتی بین این نقاط به هم پیوسته بوده و بر اساس نسبتهای فیبوناچی است.
الگوها اغلب به شکل M و یا W و یا ترکیبی از هردوست. نسبتهای بین این 5 نقطه در الگوهای هارمونیک مشخص میکنند که با یک الگوی عقبنشینی طرف هستیم و یا با یک الگوی توسعه.
نکته: در اینجا یک توضیح کوتاه در مورد عقبنشینی و توسعه باید داده شود. بعد از اینکه الگوی هارمونیک ما کامل شد مشخص میشود که قیمت از نقطه قبلی خودش پایینتر رفته و یا حتی بیشتر صعود میکند که اولی را عقبنشینی و دومی را توسعه مینامند.
تمام الگوهای 5 نقطهای قوانین و ساختار یکسانی دارند؛ اما در طول اضلاع و نسبتهای نقاط با همدیگر متفاوت هستند به همین دلیل اگر یک الگو را یاد بگیرید، فهم بقیه الگوها نیز آسان خواهد بود. پیشنهاد ما به شما این است که از نرمافزارهای تشخیص الگو به جای تشخیص چشمی استفاده کنید.
مثال: تصویر زیر یک الگوی خفاش صعودی را نشان میدهد که در نقاط ABC نزولی شده است. محورها و نسبتها روی نمودار به نمایش درآمدهاند و همچنین نقاط ورود و توقف و سطوح هدف را مشخص نموده است.
چگونگی تشخیص الگوهای هارمونیک بدون نرمافزار
هنگامی که سه ضلع اول در الگوی هارمونیک کامل میشوند( برای مثال در تصویر زیر که الگوی گارتلی است سه ضلع XA، ABو BC) میتوانید حدس بزنید که یک الگو در حال شکلگیری است. با استفاده از فیبوناچی میتوانیم نقطه پایانی الگو یعنی D را شناسایی کنیم.
نقطه پایانی الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال
تمام الگوهای هارمونیک یک نقطه پایانی دارند این نقاط که به عنوان خوشههای قیمتی نیز شناخته میشوند. این خوشهها از تلاقی extension، retracement و projection های قیمتی به وجود آمده و معمولا این الگوها ضلع CD را کامل میکنند و در این نقطه روندها و قیمتها پیشبینی میشوند.
برای مثال در تصویر زیر که یک گارتلی صعودی را نشان میدهد، نقطه پایانی با استفاده از نسبتهای فیبوناچی تعیین شده است. چگونه؟ به این صورت:
کافی است که طول هر سه ضلع مشخص شده را گرفته و بعد طبق رابطه AB=CD نقطه پایانی را مشخص کنید. این کار توسط نرمافزارهای تحلیل تکنیکال به راحتی قابل انجام است. در زیر تصویر تشخیص نقطه پایانی را مشاهده کرده و بعد از آن یک نمودار واقعی و مشخص کردن نقطه پایانی را میبینید.
زمان ورود و توقف در الگوهای هارمونیک
خرید و فروش با استفاده از الگوهای هارمونیکی که نقاط ورود را مشخص کردهاند بسیار بهتر از خرید و فروش در نقاط بازگشتی است. بسیاری از فعالان بازار بورس زمان بازگشت قیمتها را پیشبینی کرده و در آن نقاط اقدام به معامله میکنند و دیگر الگوها را دنبال نمیکنند؛ اما برای ورود و خرید ترجیح من این است که از ترکیب فعالیتهای بازگشتی قیمت همراه با تغییر روند در نقاط بازگشتی استفاده کنم. شاید مفهوم این جمله دقیقا مشخص نباشد؛ اما در ادامه با توضیحات بیشتر متوجه خواهید شد.
اکثر نقاط ورود در حوالی نقطه D به وجود میآیند و در آنجا بهتر است که اقدام به خرید (روند صعودی) و یا اقدام به فروش (روند نزولی) بکنید. نحوه تعیین نقطه D را در بخش قبلی آموختیم و میدانیم که نرمافزارها و ابزارهای بسیاری برای این کار وجود دارند. از نظر من وقتی که قیمتها وارد این محدوده میشوند، یک سیگنال برای معامله کردن به ما میدهند؛ اما بهتر است که قبل از هر عملی دیگر فاکتورها مانند نوسانات کوچک، روندهای کلی ورودی به بازار و حجم بازار را نیز در نظر بگیریم.
اگر الگویی که ما کشیدهایم معتبر باشد و همچنین روندهای کلی و ورودیهای بازار با الگوی هارمونیک ما هماهنگ باشند، نقطه ورود با محاسبه محدودههای قیمتی مشخص میشود. نقطه توقف نیز بین نقطه 4 و 5 قرار دارد. برای مثال اگر در نقطه D مشخص شود که زمان ورود است، کمی بالاتر نزدیک نقطه 4 وقت توقف روند است.
مناطق هدف در الگوهای هارمونیک
نقاط هدف با استفاده از یک سری عملیاتهای ریاضی هندسی به دست میآیند. دوباره این کار توسط نرمافزارها انجام میشود؛ اما اگر میخواهید به دانش خودتان اعتماد کنید باید به این صورت عمل کنید. برای مثال یک الگوی گارتلی صعودی را در نظر بگیرید، نقطه هدف در اینجا با استفاده از ضلع XA و نقطه D مشخص میشود. نسبتهای فیبوناچی همچون 62 درصد و یا 78.6 درصد از ضلع XA را به نقطه D اضافه میکنیم. اولین نقطه هدف با اضافه کردن 62 الی 78.6 درصد از XA به D به دست آمده و نقطه هدف دوم با اضافه کردن 127 تا 162 درصد از طول ضلع XA مشخص میشود.
نقطه هدف اول: D+0.62*XA الی D+0.786*XA
نقطه هدف دوم: D+1.27*XA الی D+1.62*XA
به این نکته مهم توجه داشته باشید که نقاط هدف به صورت محدودهای و با حدس و گمان محاسبه میشود و نقطه دقیقی ندارد، به همین دلیل سعی کنید که ریسک و سود خود را با استفاده از دیگر ابزارها نیز مشخص کنید.
در تصویر زیر مثالی از تعیین نقاط هدف مشاهده میکنید.
اکنون بخش اصلی مقاله به پایان رسیده است؛ اما در طول مقاله از انواع الگوهای 5 نقطهای صحبت کردیم؛ ولی برای مثالها اغلب از الگوی گارتلی بهره بردیم. همانطور که گفته شد یادگیری یکی از این الگوها به یادگیری دیگر انواع آنها نیز بسیار کمک میکند؛ اما اینجا در انتهای مقاله به صورت خلاصه و تصویری سعی میکنیم که دیگر الگوها را نیز به شما معرفی کنیم. سعی کنید این الگوها را خوب یاد گرفته و تمرین کنید؛ زیرا یادگیری آنها کمک بزرگی برای موفقیت در بورس است.
در ادامه الگوهای مختلف هارمونیک توضیح داده می شود.
الگوی گارتلی در تحلیل تکنیکال
در طول این مقاله بیشتر در مورد این الگو که توسط گارتلی به وجود آمد و بعدا کارنی نسبتهای فیبوناچی را به آن اضافه کرد، صحبت کردیم. در تصویر زیر نمونهای از آن را میبینید.
نسبتها در این الگو چگونه است؟ در اینجا از مثال الگوی صعودی استفاد میکنیم. قیمت از نقطه X شروع شده و تا A بالا میرود و سپس به اندازه 0.618 نسبت به A به سمت B پایین میرود(0.618 مقداری که از X تا A رفتیم را محاسبه کرده و ضلع سوم را از X به B میکشیم) قیمت بعد از این مرحله به اندازه نسبت 0.382 تا 0.886 AB به سمت C میرود و ضلع BC را تشکیل میدهد. سپس به نسبت 1.13 تا 1.62ضلع AB ضلع سوم مثلث BCD با نام CD را میکشیم. نقطه D از X تعیین شده و برای مشخص کردن آن از نسبت 0.785 استفاده میکنیم.
الگوی پروانه در تحلیل تکنیکال
اکنون با نگاهی به نسبتها و اضلاع متوجه این حرف که گفتم این الگوها شباهت زیادی به یکدیگر دارند میشوید. تنها تفاوت بین الگوی پروانه و گارتلی در این است که D بیشتر از X بالا و یا پایین میرود؛ زیرا نسبت آن بیشتر از نسبتش در گارتلی است. در تصویر زیر نمونه الگوی پروانهای را مشاهده میکنید. همانطور که در حالت صعودی مشخص است ضلع AB به نسبت 0.786 از ضلع XA کشیده شده است و نقطه C با نسبت 0.382 الی 0.886 از نقطه A به دست آمده است. ضلع CD نیز با ادامه دادن ضلع AB با نسبت 1.618 تا 2.24 قابل رسم است.